داستان کوتاه انگلیسی8
داستان کوتاه انگلیسی8 it was late at night. دیر وقت بود The plane flew through the air. هواپیمابه پروازدرامد It flew through the air very fast. هواپیما خیلی سریع پروازکرد It flew through the air at 500 miles per hour. هواپیمادرفاصله 500مایل به پرواز درامد Five hundred miles per hour is very fast. پانصدمایل درساعت خیلی سریع است A train does not go 500 miles per hour. یک قطارهم نمیتواند 500مایل برود A bus does not go 500 miles per hour. حتی یک اتوبوس هم پانصد مایل ساعت نخواهد رفت A ship does not go 500 miles per hour. همچنین یک کشتی هم 500مایل نخواهد رفت Both the pilot and copilot were very sleepy. خلبان و پلیس هردو بسیار خواب آلود بودند. They both fell asleep. هردوآنهاخواب میبینند The plane flew past the city. هواپیما شهررا پشت سرگذاشته بود Then the pilot and copilot woke up. سپس خلبان و کمک خلبان بیدار شدند. They turned the plane around. هواپیمااطراف آنها چرخید They went back to the city. آنهابه شهربرگشتند They landed at the airport. ودرفرودگاه فرود آمدند Their boss was angry. رییس آنها عصبانی بود He asked, "Why is the plane late? اوپرسید چرا هواپیما دیروقت Did you two fall asleep?" میخواهید هردوتون بخوابید؟ They both said, "Of course not, boss!" هردو گفتند بله رییس |
درصورت رضایت مبلغ دلخواه خودراازطریق دکمه زیرواریزنمائیید.
کپی ونشرباذکرمنبع
www.vwork.lxb.ir
نظرات شما عزیزان: