داستان کوتاه انگلیسی شماره 12(مبتدی)
Pete the cat I love my white shoes من کفش های سفیدم رو خیلی دوست دارم Pete the cat was walking down the street in his brand-new white shoes. پیت گربه هه داشت با کفش های سفید و نوش قدم می زد. He loved his white shoes so much he sang this song. پیت اونقدر کفشای سفیدش رو دوست داشت که آواز می خوند I love my white shoes! من کفش های سفیدم رو خیلی دوست دارم، I love my white shoes! من کفش های سفیدم رو خیلی دوست دارم، I love my white shoes! من کفش های سفیدم رو خیلی دوست دارم، I love my white shoes! من کفش های سفیدم رو خیلی دوست دارم… Oh no! Pete stepped in a large pile of strawberries! وای، نه! پای پیت رفت توی یه کپه ی بزرگ توت فرنگی. What color did it turn his shoes? Red! حالا کفش هاش چه رنگی شدن؟ قرمز. Did Pete cry? پیت گریه کرد؟ goodness no! he kept walking along and singing his song. به هیچ وجه! به راه رفتن ادامه داد و باز هم آوازش رو خوند. I love my red shoes! من کفش های قرمزم رو خیلی دوست دارم، I love my red shoes! من کفش های قرمزم رو خیلی دوست دارم، I love my red shoes! من کفش های قرمزم رو… I love my red shoes! Oh no! Pete stepped in a large pile of blueberries! وای، نه! پای پیت رفت توی یه کپه ی بزرگ بلوبری. what color did it turn his shoes? blue! حالا کفش هاش چه رنگی شدن؟ آبی. Did Pete cry? پیت گریه کرد؟ goodness no! he kept walking along and singing his song. به هیچ وجه! به راه رفتن ادامه داد و باز هم آوازش رو خوند. I love my blue shoes! I love my blue shoes! من کفش های آبیم رو خیلی دوست دارم، I love my blue shoes! من کفش های آبیم رو خیلی دوست دارم، I love my blue shoes! من کفش های… Oh no! Pete stepped in a large puddle of mud! وای، نه! پای پیت رفت توی یه گودال پر از گل. what color did it turn his shoes? brown! حالا کفش هاش چه رنگی شدن؟ قهوه ای. did Pete cry? پیت گریه کرد؟ به هیچ وجه! goodness no he kept walking along and singing his song. به راه رفتن ادامه داد و باز هم آوازش رو خوند. I love my brown shoes! من کفش های قهوه ایم رو… I love my brown shoes! من کفش های قهوه ایم رو خیلی دوست دارم، I love my brown shoes! من کفش های قهوه ایم رو خیلی دوست دارم، I love my brown shoes! oh no! Pete stepped in a bucket of water. and all the brown and all the blue and all the red were washed away. وای! پای پیت رفت تو یه سطل پر از آب… و تمام رنگ های قهوه ای و آبی و قرمز همه شون شسته شدن و پاک شدن. what color were his shoes again? white! but now they were wet. حالا کفش هاش دوباره چه رنگی شدن؟ سفید، اما خیس بودن! did Pete cry? پیت گریه کرد؟ به هیچ وجه! goodness no! he kept walking along and singing his song. به راه رفتن ادامه داد و باز هم آوازش رو خوند. I love my wet shoes! من کفش های خیسم رو خیلی دوست دارم. I love my wet shoes! من کفش های خیسم رو خیلی دوست دارم، I love my wet shoes! من کفش های خیسم رو خیلی دوست دارم، I love my wet shoes! من کفش های خیسم رو خیلی دوست دارم، the moral of each story is no matter what you step in, keep walking along and singing your song because it’s all good. نکته ی اخلاقی داستان اینه که: پاتون توی هرچیزی هم که رفت، بازم به راه رفتن ادامه بدین و آوازتون رو بخونین… چون هیچ مشکلی نیست! |
کپی ونشرباذکرمنبع
www.vwork.lxb.ir
نظرات شما عزیزان: