مکالمه احوالپرسی انگلیسی 3
مکالمه احوالپرسی شماره3
فارسی |
انگلیسی |
کاش امروز، روزی بهتر بود. |
A: I wish it was a nicer day today. |
موافقم. امیدوارم باران نیاید. |
B: That is true. I hope it doesn’t rain. |
وسط تابستان که بارن نمی آید. |
A: It wouldn’t rain in the middle of the summer. |
اگر الان هوا شروع به باریدن کند، عجیب خواهد بود. |
B: It wouldn’t seem right if it started raining right now. |
عجبیب خواهد بود، اگر در هوای 90 درجه ای باران بیاید. |
A: It would be weird if it started raining in ninety degree weather. |
هر بارانی الان بیهوده خواهد بود. |
B: Any rain right now would be pointless. |
درسته. واقعا بیهوده خواهد بود. |
A: That’s right, it really would be. |
امیدوارم کمی هوا خنک شود. |
B: I want it to cool down some. |
منظورت را می فهمم، نمی توانم تا زمستان صبر کنم. |
A: I know what you mean, I can’t wait until it is winter. |
زمستان عالی است. ولی کاش بعضی وقت ها انقدر سرد نمی شد. |
B: Winter is great. I wish it didn’t get so cold sometimes though. |
من زمستان را به تابستان ترجیح می دهم. |
A: I would rather deal with the winter than the summer. |
منم همین حس را دارم. |
B: I feel the same way. |
نظرات شما عزیزان: