داستان کوتاه – Amanda’s Work
داستان کوتاه – Amanda’s Work
|
فعالیت ها:ترجمه متون انگلیسی/کلیه تعمیرات برق وsmd/کلیه فعالیت های مجازی
داستان کوتاه – Amanda’s Work
|
داستان کوتاه – Emily’s Secret
|
ابراز خوشحالی – مکالمه شماره 2
حمايت ازوب
|
ابراز خوشحالی – مکالمه شماره 1
حمايت ازوب
|
ابراز نگرانی – مکالمه شماره 3
حمايت ازوب
|
ابراز نگرانی – مکالمه شماره 2
حمايت ازوب
|
آب و هوا – مکالمه شماره 3
فارسی |
انگلیسی |
به نظرت بیرون هوا خوب نیست؟ |
A: Don’t you think it’s nice out? |
بله، به نظرم هوا خوب است. |
B: Yes, I think so too. |
فکر کنم که باران بگیرد. |
A: I think that it’s going to rain. |
امیدوارم که باران بگیرد. |
B: I hope that it does rain. |
باران را دوست داری؟ |
A: You like the rain? |
آسمان پس از باران خیلی صاف به نظر می رسد. خیلی دوستش دارم. |
B: The sky looks so clean after it rains. I love it. |
می فهمم. باران هوا را مطبوع تر می کند. |
A: I understand. Rain does make it smell cleaner. |
هوای شب را پس از باران بیشتر دوست دارم. |
B: I love most how it is at night after it rains. |
چطور؟ |
A: How come? |
پس از باران ستاره ها را می توانی خیلی واضح تر ببینی. |
B: You can see the stars so much more clearly after it rains. |
خیلی دوست دارم امروز باران بگیرد. |
A: I would love for it to rain today. |
منم همینطور. |
B: I would too. |
آب و هوا – مکالمه شماره 2
فارسی |
انگلیسی |
به نظرت امروز روز خوبی نیست؟ |
A: Isn’t it a nice day? |
واقعا که هست. |
B: It really is. |
به نظر ممکن است امروز باران بیاید. |
A: It seems that it may rain today. |
امیدوارم که بیاید. |
B: Hopefully it will. |
چطور؟ |
A: How come? |
آسمان صاف پس از باران را دوست دارم. |
B: I like how clear the sky gets after it rains. |
منم اینگونه حس می کنم. بوی خیلی خوبی پس از باران می آید. |
A: I feel the same way. It smells so good after it rains. |
من مخصوصا هوای شب را وقتی باران می بارد دوست دارم. |
B: I especially love the night air when it rains. |
جدی؟ چرا؟ |
A: Really? Why? |
ستاره ها پس از باران خیلی نزدیکتر به نظر می رسند. |
B: The stars look so much closer after it rains. |
واقعا دوست دارم که امروز باران بیاید. |
A: I really want it to rain today. |
بله، منم همینطور. |
B: Yeah, so do I. |
ابراز نگرانی – مکالمه شماره 1
حمايت ازوب
|
توصیف افراد – مکالمه شماره 3
حمايت ازوب
|
توصیف افراد – مکالمه شماره 2
حمايت ازوب
|
توصیف افراد – مکالمه شماره 1
حمايت ازوب
|
تماس با یک دوست – مکالمه شماره 3
فارسی |
انگلیسی |
آلیس در دسترس است؟ [آیا آلیس هست؟] |
A: Is Alice available? |
خودم هستم. |
B: You’re talking to her. |
امروز صد بار باهات تماس گرفتم. |
A: I’ve called you a hundred times today. |
داشتم کاری انجام می دادم. عذر می خواهم. |
B: I was busy doing something. I apologize. |
مشکلی نیست. |
A: No problem. |
چیزی احتیاج داشتی؟ |
B: Did you need something? |
دوست داری فردا جایی برویم؟ |
A: Did you want to do something tomorrow? |
جای خاصی می خواهی بروی؟ |
B: Is there somewhere special you wanted to go? |
سینما چطور است؟ |
A: How about a movie? |
به نظر خوبه. |
B: A movie sounds good. |
پس، فردا باهام تماس بگیر. |
A: Call me tomorrow then. |
فردا می بینمت. |
B: I will see you tomorrow. |
تماس با یک دوست – مکالمه شماره 2
فارسی |
انگلیسی |
سلام، چطوری. آلیس آنجاست؟ |
A: Hi, how are you. Is Alice there? |
خودمم. چه خبر؟ |
B: Speaking. What’s up? |
چرا جواب تلفن را نمیدی؟ |
A: Why haven’t you answered the phone? |
ببخشید، کار داشتم. |
B: My bad, I had chores to do. |
مشکلی نیست. |
A: That’s all right. |
چه کار داشتی؟ |
B: What was the reason for your call? |
می خواهم که فردا با هم کاری کنیم. |
A: I want to do something tomorrow with you. |
خوبه. چی در نظر داری؟ |
B: Sounds good. What did you have in mind? |
داشتم فکر می کردم که بریم یک فیلم ببینیم. |
A: I was thinking about seeing a movie. |
باشه، بریم. |
B: Okay, let’s go see a movie. |
پس تا فردا خداحافظ |
A: Until then. |
خداحافظ. |
B: Talk to you later. |
تماس با یک دوست – مکالمه شماره 1
فارسی |
انگلیسی |
سلام، ممکن است لطفا با آلیس صحبت کنم؟ |
A: Hello, may I speak to Alice please? |
خودم هستم. چطوری؟ |
B: This is she. How’s it going? |
تمام روز را داشتم باهات تماس می گرفتم. |
A: I’ve been trying to call you all day. |
ببخشید. داشتم نظافت می کردم. |
B: Sorry about that. I was cleaning up. |
عیب ندارد. |
A: It’s okay. |
خب درباره چی می خواستی صحبت کنی؟ |
B: So what were you calling me about? |
هیچی، فقط می خواستم ببینم که دوست داری فردا را با هم بگذرونیم. |
A: Oh, I just wanted to see if you wanted to hang out tomorrow. |
حتما، دوست داری چکار کنیم؟ |
B: Sure, what did you want to do? |
بریم یک فیلمی چیزی ببینیم. |
A: Maybe we can go see a movie or something. |
خوبه. باشه. |
B: That sounds like fun. Let’s do it. |
پس، فردا می بینمت. |
A: I’ll see you tomorrow then. |
می بینمت. خدا نگهدار. |
B: See you then. Goodbye. |
vwork.lxb.ir
کپی بادرج منبع
آب و هوا – مکالمه شماره 1
(((listen and repeat)))
فارسی |
انگلیسی |
امروز، روز بدی است. |
A: It’s an ugly day today. |
می دانم. فکر می کنم که باران بیاید. |
B: I know. I think it may rain. |
وسط تابستان است، امروز نباید باران بیاید. |
A: It’s the middle of summer, it shouldn’t rain today. |
عجیب خواهد بود. |
B: That would be weird. |
بله، مخصوصا از آنجایی که هوا 90 درجه است. |
A: Yeah, especially since it’s ninety degrees outside. |
می دانم، وحشتناک خواهد بود اگر باران بیاید و بیرون گرم باشد. |
B: I know, it would be horrible if it rained and it was hot outside. |
بله، وحشتناک خواهد بود. |
A: Yes, it would be. |
واقعا آرزو می کنم که هر روز انقدر گرم نبود. |
B: I really wish it wasn’t so hot every day. |
منم همینطور. تا زمستان روز ها را خواهم شمرد. |
A: Me too. I can’t wait until winter. |
من هم زمستان را دوست دارم ولی گاهی اوقات خیلی سرد می شود. |
B: I like winter too, but sometimes it gets too cold. |
من سرما را به گرما ترجیح می دهم. |
A: I’d rather be cold than hot. |
منم همینطور. |
B: Me too. |
مکالمه احوالپرسی شماره3
فارسی |
انگلیسی |
کاش امروز، روزی بهتر بود. |
A: I wish it was a nicer day today. |
موافقم. امیدوارم باران نیاید. |
B: That is true. I hope it doesn’t rain. |
وسط تابستان که بارن نمی آید. |
A: It wouldn’t rain in the middle of the summer. |
اگر الان هوا شروع به باریدن کند، عجیب خواهد بود. |
B: It wouldn’t seem right if it started raining right now. |
عجبیب خواهد بود، اگر در هوای 90 درجه ای باران بیاید. |
A: It would be weird if it started raining in ninety degree weather. |
هر بارانی الان بیهوده خواهد بود. |
B: Any rain right now would be pointless. |
درسته. واقعا بیهوده خواهد بود. |
A: That’s right, it really would be. |
امیدوارم کمی هوا خنک شود. |
B: I want it to cool down some. |
منظورت را می فهمم، نمی توانم تا زمستان صبر کنم. |
A: I know what you mean, I can’t wait until it is winter. |
زمستان عالی است. ولی کاش بعضی وقت ها انقدر سرد نمی شد. |
B: Winter is great. I wish it didn’t get so cold sometimes though. |
من زمستان را به تابستان ترجیح می دهم. |
A: I would rather deal with the winter than the summer. |
منم همین حس را دارم. |
B: I feel the same way. |
مکالمه احوالپرسی شماره 2
فارسی |
انگلیسی |
خوبی؟ |
A: How’s it going? |
من خوبم. تو چطور؟ |
B: I’m doing well. How about you? |
بهتر از این نبودم. ممنون |
A: Never better, thanks. |
خب اخیرا چطور بودی؟ |
B: So how have you been lately? |
اتفاقا خیلی خوب بودم. تو چطور؟ |
A: I’ve actually been pretty good. You? |
من در حال حاضر دانشگاه می روم. |
B: I’m actually in school right now. |
کدام دانشگاه درس می خوانی ؟ |
A: Which school do you attend? |
به دانشگاه پی سی سی می روم. |
B: I’m attending PCC right now. |
لذت می بری در آنجا؟ |
A: Are you enjoying it there? |
بد نیست. کلی آدم آنجا هست. |
B: It’s not bad. There are a lot of people there. |
موفق باشی. |
A: Good luck with that. |
ممنون. |
B: Thanks. |
مکالمه احوالپرسی شماره1
فارسی |
انگلیسی |
سلام، در چه حالی؟ |
A: Hi, how are you doing? |
من خوبم، خودت در چه حالی؟ |
B: I’m fine. How about yourself? |
من خیلی خوبم. ممنون که پرسیدی. |
A: I’m pretty good. Thanks for asking. |
مشکلی نیست. چطوری؟ |
B: No problem. So how have you been? |
عالی هستم. تو چطور؟ |
A: I’ve been great. What about you? |
خوب هستم. دانشگاه می روم. |
B: I’ve been good. I’m in school right now. |
کدام دانشگاه می روی؟ |
A: What school do you go to? |
به پی سی سی می روم. |
B: I go to PCC. |
از آنجا خوشت می آید ؟ |
A: Do you like it there? |
خوب است. دانشگاه واقعا بزرگی است. |
B: It’s okay. It’s a really big campus. |
موفق باشی در دانشگاه. |
A: Good luck with school. |
خیلی ممنون. |
B: Thank you very much. |
آب و هوا – مکالمه شماره 3
حمايت ازوب
|
آب و هوا – مکالمه شماره 2
فارسی |
انگلیسی |
به نظرت امروز روز خوبی نیست؟ |
A: Isn’t it a nice day? |
واقعا که هست. |
B: It really is. |
به نظر ممکن است امروز باران بیاید. |
A: It seems that it may rain today. |
امیدوارم که بیاید. |
B: Hopefully it will. |
چطور؟ |
A: How come? |
آسمان صاف پس از باران را دوست دارم. |
B: I like how clear the sky gets after it rains. |
منم اینگونه حس می کنم. بوی خیلی خوبی پس از باران می آید. |
A: I feel the same way. It smells so good after it rains. |
من مخصوصا هوای شب را وقتی باران می بارد دوست دارم. |
B: I especially love the night air when it rains. |
جدی؟ چرا؟ |
A: Really? Why? |
ستاره ها پس از باران خیلی نزدیکتر به نظر می رسند. |
B: The stars look so much closer after it rains. |
واقعا دوست دارم که امروز باران بیاید. |
A: I really want it to rain today. |
بله، منم همینطور. |
B: Yeah, so do I. |
تماس با یک دوست – مکالمه شماره 3
حمايت ازوب
|
تماس با یک دوست – مکالمه شماره 2
حمايت ازوب
|
آب و هوا – مکالمه شماره 1
حمايت ازوب
|
مکالمه احوالپرسی شماره3
فارسی |
انگلیسی |
کاش امروز، روزی بهتر بود. |
A: I wish it was a nicer day today. |
موافقم. امیدوارم باران نیاید. |
B: That is true. I hope it doesn’t rain. |
وسط تابستان که بارن نمی آید. |
A: It wouldn’t rain in the middle of the summer. |
اگر الان هوا شروع به باریدن کند، عجیب خواهد بود. |
B: It wouldn’t seem right if it started raining right now. |
عجبیب خواهد بود، اگر در هوای 90 درجه ای باران بیاید. |
A: It would be weird if it started raining in ninety degree weather. |
هر بارانی الان بیهوده خواهد بود. |
B: Any rain right now would be pointless. |
درسته. واقعا بیهوده خواهد بود. |
A: That’s right, it really would be. |
امیدوارم کمی هوا خنک شود. |
B: I want it to cool down some. |
منظورت را می فهمم، نمی توانم تا زمستان صبر کنم. |
A: I know what you mean, I can’t wait until it is winter. |
زمستان عالی است. ولی کاش بعضی وقت ها انقدر سرد نمی شد. |
B: Winter is great. I wish it didn’t get so cold sometimes though. |
من زمستان را به تابستان ترجیح می دهم. |
A: I would rather deal with the winter than the summer. |
منم همین حس را دارم. |
B: I feel the same way. |
مکالمه احوالپرسی شماره 2
حمايت ازوب
|
مکالمه احوالپرسی شماره1
حمايت ازوب
|